نظریه واتسون بیشتر با اثرات محرک ها ارتباط دارد. اندیشه های واتسون بسیار تحت تاثیر مطالعات پاولف با حیوانات (شرطی سازی کلاسیک) است. از این نظریه هم چنین با عنوان «یادگیری از طریق جانشینی محرک» نیز یاد می شود، یعنی جانشینی یک محرک با محرک دیگر. برای مثال، در آزمایش پاولف صدای زنگ به تدریج همان پاسخی را ایجاد می کند که غذا ایجاد می کند.

واتسون از طرفداران سرسخت محیط گرایی رادیکال است، زیرا از نظر وی انسان ها مانند ماشین عمل می کنند و رفتار آنان را می توان پیش بینی و کنترل نمود؛  برای این منظور فقط لازم است که انسان را با محرک هیجانی شرطی یا اصلی روبرو کنیم. بنابراین، از نظر وی برای تغییر رفتار و حتی شخصیت باید تجربه فرد را تغییر داد(شولتز و شولتز،1389).

ابعاد نظریه واتسون:

         او با مفاهیم ذهن گرایانه مخالف بود؛ در واقع می توان گفت او مسئله ذهن- بدن را صرفاً با انکار وجود ذهن حل کرد.

          او برای تبیین یادگیری از مجاورت استفاده نمود(نمونه معروف آن آزمایش واتسون و رینر با آلبرت کوچولو است).

            او عواطف را به عنوان مثال دیگری از شرطی سازی کلاسیک در نظر گرفت.

       او اندیشه تفاوت های فردی را رد می کرد(با این حال قبول داشت تفاوت های موروثی در ساختار وجود دارند که می توانند بر شخصیت تاثیر بگذارند).

          او فکر می کرد رفتارهای پیچیده از طریق ترکیبی از بازتاب های قابل شناسایی روی می دهند.

       او طرفدار اصلی اندیشه «تربیت» بود و باور داشت که تمام تفاوت های انسان ها ناشی از یادگیری است.

         او بر این باور بود که تمرین یادگیری را تقویت می کند.

اگر چه واتسون نتوانست به هدف خود در تبیین یادگیری انسان نائل شود، امروزه کار او به عنوان آغازی برای تحول علم یادگیری در نظر گرفته می شود. او دو تاثیر عمده در روان شناسی به جای گذاشت: نخست هدف روان شناسی را از توصیف و توجیه حالت های هشیاری به پیش بینی و کنترل رفتار تغییر داد. دوم، رفتار آشکار را به عنوان موضوع مطالعه روان شناسی مطرح کرد(هرگنهان،1389).

 منابع:

هرگنهان، بی آر(1389).تاریخ روان شناسی نوین. ترجمه علی اکبر سیف، حسن پاشا شریفی، خدیجه علی آبادی، جعفر نجفی زند. تهران. نشر دوران

شولتز، دوان پی و شولتز، سیدنی آلن (1389).تاریخ روان شناسی. ترجمه یحی سید محمدی. تهران. ارسباران


[1] Mentalistic concepts