کار مهم دیگری که ثرندایک در روان شناسی انجام داد رد این اندیشه بود که انسان فقط حیوانی است که می تواند استدلال کند. او بر این عقیده بود که هوش تنها باید به صورت برخورداری از توانایی بیشتر یا کمتر برای تشکیل پیوندها تعریف شود.

برخی قوانین دیگری که نظریه یادگیری ثرندایک را تشکیل می دهند:

ú     پاسخ چندگانه: در هر موقعیت معین، اگر اولین پاسخ  فوراً به یک موقعیت خشنود کننده منجر نشود، ارگانیسم پاسخ های متعدد دیگری خواهد داد تا یکی از آنها به موقعیت خشنود کننده منجر شود. حل مسئله از طریق کوشش و خطاست.

ú     آمایه یا نگرش: زمینه هایی برای رفتار یا واکنش به شیوه خاص. این نگرش ها برای گونه ها یا گروهی از گونه های به هم مرتبط منحصر به فرد است و ممکن است در انسان ها از طریق فرهنگ تعیین شود.

ú     غلبه عناصر: ثرندایک مشاهده کرد که یادگیرندگان می توانند جنبه های نامربوط  یک موقعیت را پالایش کنند و تنها به عناصر مهم در موقعیت مسئله پاسخ دهند.

ú     پاسخ از راه قیاس: ممکن است در یک بافت جدید پاسخ های بافت های مرتبط یا مشابه به بافت جدید انتقال یابد. گاه به این قانون« نظریه عناصر همانند» گفته می شود.

ú         جا به جایی تداعی:  این احتمال وجود دارد که یک پاسخ از یک محرک به محرک دیگر انتقال یابد.

ú         قانون تمرین: پیوندها با تمرین قوی تر می شوند، و هنگامی که تمرین متوقف می شود پیوندها ضعیف تر می شوند.

ú         هوش تابعی از تعداد پیوندهای ایجاد شده است.

احتمالاً بزرگ ترین کار ثرندایک تاکیدی است که وی بر پیامدهای رفتار داشت زیرا مشخص می کرد چه چیزی یاد گرفته شده و چه چیزی یاد گرفته نشده است.

هال دیدگاه ثرندایک را در مورد این که پیوندها بین محرک پاسخ ایجاد می شوند(و نه بین پاداش و پاسخ) پذیرفت. این موضوع ویژگی مهم نظام هال گردید.

منابع:

هرگنهان، بی آر و اولسون، متیو اچ (1389). مقدمه ای بر نظریه های یادگیری. ترجمه علی اکبر سیف. تهران. نشر دوران

Ormrod, J. E. (2012).Human learning (6th Ed.). Pearson Education, Inc