یادگیری یک کوششی: ادوین گاتری (1886-1959)
او پیوندهای بین محرک – پاسخ را «عادت» ها می نامید. نظریه او در مورد این که چرا برخی رفتارهای خاص اولین بار رخ می دهند تبیینی ارائه نمی کند.
ú او برای تبیین یادگیری از مجاورت استفاده می کند.
ú نظریه او بر اساس این مشاهده که انسان ها اغلب در موقعیت های مشابه به طور متفاوتی رفتار می کنند؛ به چالش کشیده شده است.
ú او بر این عقیده بود که حرکت ها یاد گرفته می شوند و نه رفتارها.
ú گاتری تا زمانی که تقویت بعد از تداعی درونی بین محرک و پاسخ ایجاد شود اهمیت آن را نادیده می شمرد.
ú او باور داشت یک عادت می تواند با عادت مطلوب تری جایگزین شود.
ú عادت قدیمی فراموش نمی شود، صرفاً جایگزین می شود، طوری که پاسخ جدیدتر در آینده رخ دهد.
ú سه روش برای جایگزینی یک عادت قدیمی(نامطلوب) با یک عادت جدید:
1. روش خستگی[1]- بعد از چندین بار تکرار ارگانیسم آن قدر خسته می شود که نمی تواند پاسخ قدیمی را بدهد، و پاسخ جدید فرا خوانده می شود یا ارگانیسم کاری انجام نمی دهد.
2. روش آستانه[2]- نوع بسیار خفیف تری از محرک ارائه می گردد (زیر سطح آستانه). به تدریج شدت محرک را افزایش دهید تا زمانی که محرک با شدت کامل را بتوان بدون فراخوانی پاسخ نامطلوب تحمل کرد.
3. روش محرک ناسازگار[3]- ارگانیسم را در موقعیتی قرار دهید که نتواند هنگامی که محرک ارائه می شود، پاسخ نامطلوب را بدهد.